دانلود دوبله فارسی فیلم The Call of the Wild 1972 - مشهد فیلم - مرجع دانلود فیلم و سریال کلاسیک و نایاب

متن دارای اسپویل داستان فیلم
“آوای وحش ” فیلم عجیبی است، در ۲۰ دقیقه اول فیلم به طور جدی من را از خودش دور کرد وبا دیدن آنچه که از فیلم دیده بودم کاملاً منزجر شدم، در بخش میانی سعی می کرد مرا دوباره بدست آورد اما در پایان فیلم به طور عجیبی درگیر شدم. دلیلش هم این است که خط داستانی «آوای وحش » یک فیلم ماجراجویی خانوادگی است که در اوایل دهه ۷۰ ساخته شد و داستان سگی به نام باک واعمال خشونت علیه سگ هامی باشد. این یک فیلم اروپایی است و داستان تقریباً واضحش ماجراجویی سگی به شکل ناامیدکننده است. خوشحالم که دیگر فیلم هایی از این دست ساخته نمی شوند و حیوان آزاری به طور قطع مجاز نمی باشد چه رسد به فیلم ماجراجویی وخانوادگی. اما به نظر می رسددر امتداد آن در پشت این صحنه های مشکوک در بخش میانی خط داستانی فوق العاده جذابی وجود دارد که شما را جذب می کند.

باک که از اربابش دزدیده شده، خود را فروخته می‌بیند تا بخشی از یک تیم سگ سورتمه باشد که به منطقه سرد یخی یوکان آلاسکا برده شود. باک که به شرایط عادت ندارددر ابتدا با آن دست و پنجه نرم می کند، اما به لطف مراقبت صاحبش جان (چارلتون هستون ) به عنوان رهبری گروه خود را به دست می آورد. اما مسیر یخی تنها مشکل باک نیست، زیرا در جریان شتاب برای بدست آوردن طلا، او یک دارایی ارزشمند است و کسانی سعی می کنند او را بدزدند. اما پیوند بین باک و جان قوی است زیرا آنها تقریباً جدایی ناپذیر می شوند.

همانطور که قبلاً ذکر شد، “آوای وحش” واقعاً در اوایل فیلم من را ازخودش دورکرد و با صحنه‌های مختلف ظلم به حیوانات درجلوی چشمان بیننده، در حالی که ما شاهد ضرب و شتم باک با چوب هستیم، ارتباط با فیلم به طور جدی به تعویق می افتد. این برای من مایه تعجب است که چگونه ممکن است این فیلم به یک فیلم خانوادگی سینمایی تبدیل شود، حتی اگر مربوط به اوایل دهه ۷۰ باشد. لحظات ظلم به حیوانات فقط در ابتدا نیستند، زیرا به نظر می‌رسد موضوعی هستند که در سراسر فیلم تکرار می‌شوند و تماشای «آوای وحش» را کمی ناراحت‌کننده می‌کند.

اما فراتر از این صحنه ها «آوای وحش» یک فیلم ماجراجویی است که در آن ما وارد زندگی باک می شویم که شاید نامحتمل ترین سگ سورتمه ای است که حرکت می کند اما وقتی با صاحبش جان پیوند می خورد دل ما را تصاحب می کند. وقتی باک به خطر می‌افتد، با سگ‌های دیگر یا با یک گرگ روبرو می شود با صاحبش پیوند می‌خورد تا جایی که پیوندشان جدا شدنی نیست، این موضوع کمی واضح و قابل پیش‌بینی است. اما با اینحال صراحتاً تلاش می کند توجه شما را در بخش میانی به سادگی حفظ کند، در پایان شما هم توسط داستان و هم باک مجذوب فیلم می شوید. شما عاشق سگ شده اید و واقعاً در زندگیش غرق می شوید، به خصوص که پیوندسگ با شخص جان بسیارحالت خاصی پیدا می کند.

چیزی که در فیلم آزاردهنده است این است که «آوای وحش» یک فیلم اروپایی به نظر میرسد و گاهی اوقات کاملاً خنده‌دارمی شود. هر صحنه ای که حول حاشیه معدن می چرخد، فقط یک لحظه بازی پشت سر آن انجام می شود و دردناک می شود. و اینکه آیا این مربوط به اروپایی بودن فیلم می شودیا نه .صحنه‌ای که جان در حمام توسط کالیوپ، صاحب ناقص بار، شسته می‌شود، کاملاً آشکار است . تعجب میکنم که چگونه این فیلم به عنوان یک فیلم خانوادگی به شمار می رود.

چیزی که بسیار روشن است این است که در فیلم چارلتون هستون را در نقش جان تورنتون می بینیم، که باید گفت بازی انسانی را ارائه می‌دهد، این واقعاً داستان سگی به نام باک است. به این ترتیب، باک هر کاری را که از لحظات قشنگ انتظار دارید انجام می دهد، تا خشم و قهرمانیش در پایان فیلم، شخصیت انسانی یک دوست واقعی را به خود بگیرد. این هدف فیلم است، باک آموزش دیده و سفرش فیلم را بسیار سرگرم کننده می کند. نقداز movie scen

متن دارای اسپویل داستان فیلم
۱- چارلتون هستون، هری آلن تاورز فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کنندهٔ بریتانیایی را ملاقات کنید. این همان چیزی است که وقتی سیاست کار در هالیوود برای شما سخت تر می شود اتفاق می افتد. و به این ترتیب، به نروژ- کانادا می رویم تا یک دوجین محصول مشترک سفارشی را فیلمبرداری کنم، با همبازی های بازیگری که فقط هنرشان این است که می توانند به زبان انگلیسی صحبت کنند، با یک فیلم بهاری و آب شدن یخ و فیلمنامه ای بداهه بر اساس شرایط روز . اما چقدر لذت بخش است: دیدن افراد واقعی در مکان های یخ زده واقعی که کارهای واقعی انجام می دهند، در این روزگار که همه چیز در یک اتاق انباری (استودیو)در مقابل یک صفحه سبز یا آبی(پرده سبز یا آبی) فیلم گرفته می شود. چگونه چارلتون هستون را در حال فروش الوار نشان دهیم؟ از او خواسته می شود چند درخت لعنتی را خرد کند و در رودخانه سرد یخی بگذارد. این بازیگران سرد، خیس، خسته و گل آلودهستند، اصالت فیلم نشاط آور است. هستون حتی می‌گوید که یک کشتارگاه محلی اسب‌های مرده واقعی را برای «تردد اسب مرده» فراهم کرده است، او در مواقعی که در دسترس نبود از گلوله‌های جنگی استفاده می‌کند. در حالی که به خوبی می توانم باور کنم که این بدترین تجربه ای بود که او در ساخت یک فیلم داشت، اما خود فیلم در واقع برایش لذت بخش تر است. سگی با نام باک ستاره فیلم است و چارلتون هستون کار بازیگری خوبی را به نمایش می گذارد و عشق فزاینده اش را به حیوان نمایش می دهد. وقتی او به فردی را که سگش را لمس می کند شلیک می کند، این نکته برجسته فیلم است. قسمت سخت ماجرا این است که داستان هم در مورد حیوان آزاری است و حیوانات خون آلود می شوند و دعوا می کنند واین خوب به نظر نمیرسد. خیالتان راحت باشد که نروژ در آن زمان سخت‌گیرانه‌ترین قوانین را در مورد رفتار با حیوانات سر صحنه فیلمبرداری داشت، حتی از فیلم‌برداری صحنه‌ای که حیوانات خسته را نشان می‌داد توسط خدمتکاران جلوگیری کرد (ناراحت نشوید واقعیتش این است که آن‌ها برای فیلم‌برداری آن قسمت به سوئد رفتند، ) . تماشای این صحنه‌ها سخت است، و من اصرارفیلم را برای جایگزینی سگ با تکنولوژی cgi درک می‌کنم، اما این را قبول ندارم که ما باید حیوانات واقعی را روی پرده به تصویر بکشیم، حیواناتی که دقیقاً آنطور که انسان ها رفتار می کنند، رفتار نمی کنند. حفاظت ها بسیار مهم هستند، اما در جایگزینی حیوانات تکنیک با CGI به سادگی دیگر داستان ها را بازگو نمی کنیم، چیزهایی از دست می رود.
۲- بدترین فیلمی که ساختم…. چگونه می توانید داستان را خراب کنید؟ … ریشه مشکلات ما تهیه کننده بود، نوعی نافرمانی انگلیسی که برای دور شدن طلبکاران مختلف ، مانند سایه در داخل و خارج کشوردراطراف ما بود.
من خودم را آماده می کنم تا از این بازسازی دهه هفتاد این فیلم متنفرباشم. فیلمی که چارلتون هستون را دارد که می تواند عالی یا فوق العاده باشد. در نروژ و فنلاند فیلمبرداری شده است نه آمریکای شمالی. بازیگران دیگش غیر از هستون یا اسپانیایی یا ایتالیایی هستد که به جایشان دوبله انگلیسی شده اند حتی گرگ ها و سگ ها هم دوبله شدند. توسط جعل کردن این حیوانات. نه، فیلمشوخی نیست. من کتابش را قبل از تماشای آن خوانده بودم و بعد که آن را شناختم، در فیلم متوجه آن شدم. اگر نخوانده بودم شاید هرگز متوجه نمی شدم. هر چند وقتی فیلم را ببینید درک می کنید این نسخه همچنین دوست دارد پایان را نشان دهد…من خودم را آماده می کنم تا از این بازسازی دهه ۷۰ The Call of the Wild متنفرم. چارلتون هستون را دارد که می تواند واقعا عالی باشد یا فوق العاده. در نروژ و فنلاند فیلمبرداری شده است نه آمریکای شمالی. هر بازیگری غیر از هستون یا اسپانیایی هست یا ایتالیایی و دوبله. حتی گرگ ها و سگ ها هم دوبله شدند. توسط جعل حیوانات. نه، این شوخی نیست. من آن را قبل از تماشای آن خواندم و بعد که آن را شناختم، در فیلم متوجه آن شدم. اگر نبودم شاید هرگز متوجه نمی شدم. هر چند وقتی فیلم را ببینید قابل درک است. این نسخه همچنین به هر دلیلی تمایل به نشان دادن انتهای داستان درابتدای فیلم دارد،، حدس می‌زنم که همه چیز را از قبل قابل پیش بینی می شود .

این یک نسخه ضعیف است، مانند کلارک گیبل در فیلم زمانی برای عشق نیست. هستون درست مثل کاوشگر قلبی طلایی دارد. او در نقش مرد پیشتاز کاملاً زلال است، و این چیزی است که به آن نیاز داریم. خشونت این بار بیشتر به نظر می رسد، باسبک دهه ۷۰٫ فضا سازی بسیار مستند و واقعی به نظر می رسد، با تماشای فیلم همه به خوبی نقشهای خود را ایفا می کنند، که با توجه به اینکه آنها حتی در همان ناحیه سیاره کلوندایک ( یک مینی سریال آمریکایی محصول سال ۲۰۱۴ میلادی است که درباره تب طلای کلوندایک روایتش است) نبودند، بسیار چشمگیر است. فیلم یک احساس کثیف، شنی، و آب و هوای نا آرامی دارد که برای چنین داستانی از یک سفر سخت در سراسر یخبندان در بیابان عالی است.دوبله (منظور صدای انگلیسی) که فکر می کردم آزاردهنده است، سریع با آن سازگار شدم. منظورم این است که اگر می توانم وسترن های سرجیو لئونه یا فیلم های قدیمی داریو آرجنتو یا ماریو باوا رابادوبله تماشا کنم، پس چرا این فیلم را نتوانم ببینم؟

۳- قبل از اینکه برای تماشای یک سگ مصنوعی با هریسون فورد به سینما بروید و رویای «جنگ ستارگان» را ببینید، پیشنهاد می‌کنم ابتدا نسخه‌ قدیمی «آوای وحش» را ببینید.

باک اینجا یک سگ ژرمن شپرد است که با خانواده دوست داشتنی خود زندگی می کند. سپس مرد بدی می آید و او را می دزدد و او را به آلاسکا می برند.

دیوانگی کامل تب کشف طلا بسیار خوب بازسازی شده است، مردم بدون آمادگی به دنبال طلا در یخبندان تا سر حد مرگ هستند، دزدها هر نوع سگ بزرگی را به آلاسکا می برند تا آنها را به جویندگان طلای دیوانه بفروشند.

من خیلی از فضای فیلم(با مناظر عالی و صحنه های کوتاه از بقایای لوزرها(شهری فرانسوی)خوشم آمد و صحنه سازی خیلی خوب انجام شده است! سرمای وحشتناک و جنون جویندگان طلا را می توان به وضوح حس کرد.گرچه فکر نمی‌کنم که گرگ‌های بیچاره همیشه شخصیت های بد باشند، اما موضوع مرگ در اینجا به خوبی نشان داده شده است. بازی سگ خوب است، او سوپر سگ نیست اما بدرد بخوراست. نیمه دوم فیلم برایم کمی طولانی بود.
۴- نمی دانم چرا انتشار اقتباس جک لندن در سال ۲۰۲۰ باعث شد من شروع به تماشای یک سری از این فیلم ها کنم. فقط نسخه کلارک گیبل خوب است. من هر دو داستان “آوای وحش ” و “سپید دندان” را در کودکی خوانده بودم و آن قدر از اولی خوشم آمد که بخواهم به این موضوع بپردازم؟ عجیب به نظر می رسد، زیرا به هر حال «سپید دندان» را ترجیح می دهم. در هر صورت نمای نقطه نظر(pov)سگ و ماهیت اپیزودیک ، «آوای وحش» در وهله اول واقعا داستان خوبی برای یک فیلم نیست.
با این حال، من بیشتر از نیمه اول فیلم لذت بردم. حتی با توجه به کیفیت تصویر پایین (فیلم دیده شده توسط منتقد) دوبله ترکیبی (زبان انگلیسی)ناسازگار آن به سبک ایتالیایی باعث شد نتوانم تشخیص دهم چه کسی صحبت می‌کند، حال و هوای نیرومندی رااز فیلم دریافت کردم، در فیلم مسئله اقتصاد وجود دارد. و اگرچه کاملاً موفق نیست، به خوبی با عناصر گفتمانی داستان در یک فیلم بلند تعادل ایجاد می کند.
(چهار نقد براین فیلم)